مثل فعلهای منفی شده
مثل کلمات لال
صفتهای کورمال و فراری
ضمایر بی شخص
مثل نقطه هایی که زیر کلمات ٬ روی کلماتشان صبر نمی کنند می روند
مثل جمله های بی نقطه
علامت سوالهای بی جمله بی جواب
مثل زبانی که دستورش در چشم تو مرده باشد
دوستت دارم
مثل هیچ
مثل ملاقاتی در هرگز
( این شعر درتوالت مسکونی درکه ی علیرضا پورمحمد به تحریر در آمد ! به علت خاموشی اجباری روشنایی اتاق توسط صاحب خانه!)
۱ اسفند ۸۱
سلام آقا رضا. راستش یه ذره معنیش رو نفهمیدم چی کار میشه کرد ما سطحمون پایینه دیگه.
موفق باشی و شاد
به ما هم سر بزن