Arciné

شعر و روزها

Arciné

شعر و روزها

دو شعر از jules supervielle


نوک ِ شعله

در تمام زندگی اش
خوش می داشت کتاب خواندن را
در پناه ِ شمع
و هر از گاه
دست به شعله می سائید
تا باور کند
که زنده است
زنده.
از روزی که مرده است
دم ِ دست می گذارد
شمع روشنی
پنهان می کند اما دست هایش را.


وسط ِ آبها
(به موریس گیوم )


میان ِ ماه و پرندگانی که
طلسم بند ِ ته ِ دریاهایند
و نشانه هاش برآب
حلقه های دیوانه ی کف،

میان ِ نشانه های کور
و شیارهای ته ِ آب
آنجا که هزار ماهی ِ بی چهره
ردشان را پنهان می کنند،

مردِ غریق پی ِ ترانه ای می گردد
که شکل ِ روزگارِ جوانی اش بود،
گوش می دهد بیهوده به گوش ماهی ها
و رهاشان می کند به تیرگی ِ ته ِ آبها
نظرات 4 + ارسال نظر
بایا چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:13 ق.ظ http://baya.persianblog.com

می‌گم نکنه اینا هم مال خودته و اون اسامی وجود خارجی ندارن؟ :)) هی مرد، اون نقاشی خیلی گویای توست.

دیگه خودت می دونی بایا!

بوتیمار چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:53 ب.ظ http://buteemar.persianblog.com

این ترانه های گمشده!!!!!!!!!!!!!!!!!! کاش می شد دنبالشون نگشت

the one چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:49 ب.ظ

آقا سپاسگذار که من رو با jules supervielle آشنا کردی !‌نوک شعله رو خیلی خوشم اومد برای شعرای دیگه اش سرچ کردم اما اگر لینک چندتا دیگه از شعرای خوبش رو بگذارید خوشحال می شم. البته می دونم شما هیچ دلیلی ندارید که بخواید من و خوشحال کنید.

آویسا جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:35 ب.ظ http://www.nolitanger.blogfa.com

مرسی که سر زدی... بله اسم واقعی من آویساست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد