Arciné

شعر و روزها

Arciné

شعر و روزها

حس خوبیه مشغولم! کاش در چهار شنبه کسی مثل من می شد!  استاد خله میگه پرتغالی و هلندی بلده ولی رفتار تعطیلی داره! آدمو مخ ملنگ میکنه!  تنها راهش این بود که کمی بارانگردی میکردم ! سرم زد سری بزنم به مادلن٬ مغازه اش باز بود از شانس خوب! نشستیم و گپی به بطالت و خوشبختی زدیم و گردشی توی چیزها و جاها ! توی دور و حالا٬ تو چه آدم خوبی هستی خانوم پیر! در حرکتهات آدم آرام می شود ٬انگار همه آنچه می کنی از بی خیالی  معنی دار توست٬ یا از آنچه گم اند و رفتار مهربان آدمیند٬ چنانکه همه چیز به سبکی پرباشد ودقت تیزی! ساعات عصرهای ابر گویا همیشه دیرتر از آنچه هست می نماید! هنوز ساعت پنج هم نیست  که سرازیر می شویم سمت خانه! پیاده می رویم بی سخن ! جایی نه! کسی نه! چیزی نه! در زیبایی تند و تاریکت پخش می شوم و عطر سینه های تو را به گو شه های اتاق می برم و... دوستت دارم خیلی خیلی خیلی!

نظرات 5 + ارسال نظر
بایا جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:10 ب.ظ http://baya.persianblog.com

وای! چی بگم؟ از شما باید سرود. بیشتر بنویسید آقا! بتابید به ما.

بایا یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:33 ب.ظ

راستی، من اون روزهای تو رو خیلی دوست دارم.

میلاد دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:42 ق.ظ http://www.evilly.persianblog.com

سلام
مرسی از وبلاگت
ادرس وبلاگم رو لینک کن.
وقت کردی یه سر بهhttp://www.evilly.persianblog.com بزن ممنون میشم.

مریم شنبه 20 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:26 ب.ظ http://www.chaghooha.persianblog.com

سلاااااااااااااااااااااااااام بچه. خوبی؟
دیدنت خیلی چسبید.
می خواستم دعوتتون کنم یه چیزی با هم بخوریم.
ولی احساس کردم جلوی نسترن لبام به هم دوخته خواهد شد. من هیچ وقت در برقراری رابطه با دیگران راحت نبودم و نیستم. به هر حال یکی طلبت.
این متنی که اینجا نوشتی خیلی جالبه. ببینم سیر فکریت هم همین طوریه؟؟ خوشمان آمد!!

فعلا.

بنفشه شنبه 20 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:13 ب.ظ

سلام
من تازه از مریم شنیدم که شما زدین تو گوش فوق لیسانس به سلامتی! می خواستم با صدای بلند اعلام دارم : بابا تو دیگه کی هستی؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد